آداب سر باختن

متن مرتبط با «ادامه،» در سایت آداب سر باختن نوشته شده است

اضطراب ادامه، فلاکت پایان

  • اضطراب ادامه، فلاکت پایان   زن به مرد نویسنده پس از آن‌که جلسه داستان‌خوانی تمام شده بود و همه آمده بودند بیرون از سالن توی همهمه و‌خوش‌وبش نوشیدنی بخورند، گفته بود‌‌: وقت دارید به اندازه چند ساعت ماجرای زندگی‌ام را برایتان بگویم؟ شاید بتوانید داستانی درباره‌اش بنویسید.مرد جواب داده بود: نمی‌دانم بتوانم یکی‌دو‌ساعت خالی کنم یا نه٬ برنامه‌ام فشرده است و فردا بلیط برگشت دارم. حالا چی هست این ماجرای زندگی‌تان؟ کمیش را بگویید شاید توانستم جایی میان شلوغی‌هایم خالی کنم.زن برای قدردانی دست‌هایش را گذاشته بود روی سینه‌ و گفته بود:«من هر روز صبح به‌خاطر یک ‌شیشه شیر که برای بچه‌ام بگیرم به بازجویم ,اضطراب,ادامه،,فلاکت,پایان ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها