یک.خبر همچون کوسهای گرسنه، میبُرد و زخم میزند و در گوشت و جان کلمات پیش میآید.دیشب که آرش آذرپناه مدام با ناباوری میپرسید: «چطور ممکن است؟ من سه روز پیش با او نیمساعت تلفنی حرف زدم.» دلم میخواست میتوانستم و امکانش بود که مشتمشت خاک بریزم روی خبر. بعد با خودم فکر کردم زندهبودن مؤلف احتمالا برخلاف مرگ مؤلف است. آنجا، اگر مخاطبی اثری از مؤلف را بخواند به محض خوانش مرگ مؤلف را رقم زده است و اینجا، تا مخاطبی خبر مرگ نویسنده را باور نکرده یا هنوز نشنیده و نخوانده باشد مؤلف زنده است.کسی که هنوز خبر را نشنیده اما دارد کتاب کوچهٔ ابرهای گمشدهاش را میخواند و با خودش میگوید: «دهنت سرویس! ,چرا,کورش,اسدی,نمرده,است؟ ...ادامه مطلب