تداعی‌ها

ساخت وبلاگ
 

 

آغشته‌شدن به رازها
مثلا فروشدن در رگ‌های نازک پشت پلک‌ها 
مثلا لب‌بستن به لوانی لعابی
سراسیمه از خواهشی نزدیک
مثلاً تاویل رگ به زندگی
رگ‌های گلوی زنی جوان
ایستاده روبه‌نور 
مثلاً آغازی ناگهانی از پوست
که فرو می‌رود در کلمه‌ای مه‌آلود
از رسوخ در خیابان‌های سیاه پایتخت
آغازی بداهه در دستگاه شور
بدایتی از هم‌واره و هرگز 
مثلاً شکل قدیمی لغزش چاقو در آب زلال
بحبوحهٔ هنگام و حتا
ضربان خون در لحظه‌های تماشا
در لحظه‌های بیان جملهٔ مرا بپوش
در لحظه‌‌های بیان مرا در رگ‌هایت پنهان کن
مثلاً رفتار استخوان‌ها با خلأ با سکوت 
وقتی که بدن جا می‌ماند از معنای ترس
از هیجان کشف
مثلاً یک پرنده از کف دست‌های مرد می‌پرد
مثلاً یک بادکنک قرمز می‌ترکد
مثلاً یک پرنده به شکل بوسه‌ای می‌شود 
مثلاً یک بادکنک قرمز می‌ترکد 
مثلاً یک پرنده می‌نشیند روی سینه‌های سرد زن 
مثلاً یک بادکنک قرمز می‌ترکد 
مثلاً مرد سلول‌های مخفی خود را صدا می‌زند
مثلاً یک بادکنک قرمز می‌ترکد 
مثلاً چند کارگر در زندان شکنجه می‌شوند
مثلاً یک بادکنک قرمز می‌ترکد
مثلاً زن در تمام عکس‌های مرد درخت می‌شود
مثلاً یک بادکنک قرمز می‌ترکد 
مثلاً یک پرنده روی یک درخت جوان زندگی می‌کند
مثلاً یک پرنده به یک بادکنک قرمز نوک می‌زند
مثلاً یک کارگر شکنجه شده می‌ترکد

باران می‌آید
و من در تب و لرز
در تنگنای نفس
خواب خودم را می‌بینم
که در رگ‌های تو گم شده‌ام

آداب سر باختن...
ما را در سایت آداب سر باختن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : adabesarbakhtana بازدید : 95 تاريخ : چهارشنبه 8 آبان 1398 ساعت: 12:06